خورشید سواران
عضو سازمان پرافتخار مجاهدینام
و چون شقایقهای وحشی در راه
عمر کوتاهی دارم اما
در امتداد رودخانههای خونرنگ خفته در خاک
هماره بلندترینام
عضو سازمان پرافتخار مجاهدینام
بر سرم چیزی نیست
جز آبی آسمانی پاک
در دستانم چیزی نیست
جز حسرت نوازش کودکان این خاک
و در گنجهام اندوختهیی نیست
که خریدن یک متر زمین را بشاید
با این همه اما
با بزرگترین تیولداران عالم
هماوردم
چرا که خانهیی دارم
به وسعت دشتهای گلگون سرزمینام
عضو سازمان پرافتخار مجاهدینام
دوستانم بسیارند
و دشمنانم نیز
که با دشنههای تیز
بارها مرگ را
به باغ و بـرم تاختهاند
و شاخههای جوانم را بریدهاند
اما چه کنم
چه کنم که شب از نیمه نیز برنگذشته است
سپیده دمان
جوانهها
از جراحات خونین
سربرآوردهاند
آری چه کنم که من هنوز زندهام
و زنده نیز خواهم ماند
و زنده نیز خواهم کرد
آری چه کنم که من اینام
عضو سازمان پرافتخار
مجاهدینام
و چون شقایقهای وحشی در راه
عمر کوتاهی دارم اما
در امتداد رودخانههای خونرنگ خفته در خاک
هماره بلندترینام
عضو سازمان پرافتخار مجاهدینام
بر سرم چیزی نیست
جز آبی آسمانی پاک
در دستانم چیزی نیست
جز حسرت نوازش کودکان این خاک
و در گنجهام اندوختهیی نیست
که خریدن یک متر زمین را بشاید
با این همه اما
با بزرگترین تیولداران عالم
هماوردم
چرا که خانهیی دارم
به وسعت دشتهای گلگون سرزمینام
عضو سازمان پرافتخار مجاهدینام
دوستانم بسیارند
و دشمنانم نیز
که با دشنههای تیز
بارها مرگ را
به باغ و بـرم تاختهاند
و شاخههای جوانم را بریدهاند
اما چه کنم
چه کنم که شب از نیمه نیز برنگذشته است
سپیده دمان
جوانهها
از جراحات خونین
سربرآوردهاند
آری چه کنم که من هنوز زندهام
و زنده نیز خواهم ماند
و زنده نیز خواهم کرد
آری چه کنم که من اینام
عضو سازمان پرافتخار
مجاهدینام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر