۱۳۹۸ خرداد ۱۹, یکشنبه

۱۹خرداد ۵۹ ـ حمله چماقداران خمینی به انجمن میثاق و شهادت ناصر محمدی


۱۹خرداد ۱۳۵۹– ۹ژوئن۱۹۸۰:
روز نوزدهم خرداد سال ۱۳۵۹چماقداران خمینی به ‌یک انجمن هواداران مجاهدین در نازی‌آباد (جنوب تهران) حمله کردند و انجمن و جوانان مجاهد مستقر در ‌آن ‌را‌ به ‌خاک و خون کشیدند.
به‌دنبال انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، جوانان هوادار مجاهدین در محلات فقیرنشین جنوب تهران، اقدام به ‌برپایی انجمن‌هایی کرده بودند که کار اصلی آنها حمایت از مردم محروم آن مناطق بود. اما خمینی که کمر به ‌نابودی هر چیزی که مارک خودش را نداشت بسته بود، انجمن جوانان میثاق در محله‌ نازی‌آباد تهران را نیز برنتابید و به ‌تخریب آن توسط چماقداران خود اقدام کرد.
در این حمله‌ وحشیانه، میلیشیای مجاهد خلق ناصر محمدی، توسط پاسداران خمینی به‌ شهادت رسید.
در همان صحنه، یکی از مادرانی که شاهد این جنایت توسط پاسداران بود، به خبرنگار حاضر در محل حادثه گفت:
«اینها از پشت عکس خمینی به ‌این همه مردم آجر و سنگ می‌زنند. با هر چه دستشان می‌آید این برادران را زدند. غرقه‌به‌خون کردند. این دختران را غرقه‌به‌خون کردند. فرزند عزیز و شهید فرق سرش باز شده. آخر نمی‌دانم چرا سر مردم این چیزها را می‌آورند؟ آخر این مسلمانی است؟ این اسلام است؟ اسلام گفته این‌طوری کنید؟ اینها کم فعالیت کردند؟ ۱۵سال است این سازمان مجاهدین دارد فعالیت می‌کند. دارد شهید می‌دهد، دارد زندانی می‌کشد. دارد شکنجه می‌شود. حالا این مزد دستشان بود؟

نشریه مجاهد ۲۲خرداد ۵۹در همین رابطه نوشت:

شهادت برادر مجاهد ناصر محمدی
بنام خداو به‌نام خلق قهرمان ایران
” سَلاَم عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ“

” سلام بر شما بدان‌چه شکیبایی و مقاومت ورزیدید، پس چه نیکوست، فرجام آن سرای... “
سازمان مجاهدین خلق ایران شهادت مظلومانه‌ٔ برادر مجاهد ناصر محمدی قهرمان ۱۸ساله‌ خلق را به اطلاع عموم می‌رساند. مجاهد شهید ناصر محمدی که از ناحیه‌ چشم و سر هدف قرار گرفته و به ضرب گلوله ژ_۳ در سحرگاه ۱۹خرداد به خون غلطید فرزند یک خانواده کم‌درآمد جنوب شهر تهران و شاگرد سال آخر هنرستان صنعتی بود.
او با کار یدی مخارج تحصیل خود و بخشی از امرار معاش خانواده‌اش را تأمین می‌نمود.شهید جوان خلق در جریان انقلاب، از پرشورترین و رزمنده‌ترین فعالآن جنوب تهران بود، که حتی قبل از پیوستن به سازمان مجاهدین به اتفاق گروهی از دوستان همرزمش سازمان جوانان جنوب شهر را تشکیل داده بود. از جمله کارهای این جوانان برومند انقلابی از همان ایام کمک اقتصادی و صنفی به مستضعفین جنوب شهر بود. آنها با ابتکار خودشان در محل پمپ بنزین مخروبه و بلااستفاده‌ای که در جریان انقلاب از بین رفته بود، مستقرشده و با تهیه مواد اولیه‌ مورد احتیاج مردم محله به قیمت ارزان،سعی داشتند که موادی از قبیل برنج و تخم‌مرغ و گوشت و پودر رختشویی و امثالهم را با حداقل قیمت و البته بدون یک دینار استفاده و سود، در اختیار همشهریان‌شان بگذارند. آنگاه پس از انقلاب نیز که ناصر شهید و یارانش به مجاهدین پیوستند باز هم این فعالیت با کمک مجاهدین هم‌چنان تا شب شهادت ناصر و اشغال غیرقانونی مرکز مزبور که اکنون با نام انجمن جوانان مسلمان میثاق (هواداران مجاهدین خلق ایران) فعالیت می‌نمود، ادامه داشت (استشهاد محلی به امضا‌ء بسیاری ازاهالی محل موءید فعالیت مزبور و آماد‌ه انتشار است).تا این‌که سحرگاه ۱۹خرداد در ساعت ۳ و پانزده دقیقه‌ بامداد گروهی افراد مسلح که خود را وابسته به کمیته ستاد میثم منطقه‌ ۶معرفی نموده و از پشتیبانی کمیته منطقه ۱۲نیز برخودار بودند،مسلحانه به انجمن حمله کردند.در این حمله ابتدا قسمتی از دیوار انجمن تخریب و پس از وارد شدن به ساختمان، اعضاء انجمن به ضرب مشت و لگد و قنداق تفنگ مجروح و دستگیر شدند. لکن موقعی که جمعی از مردم محل به نشانه اعتراض به این عمل غیرانسانی در اطراف جمع شدند، مهاجمین که کلیه‌ اجناس و مواد غذایی آماده‌ توزیع انجمن را به حیاط ریخته و چندین تخته پتو را نیز برای خود برداشته بودند، با هدف‌گیری مشخص به سوی افراد انجمن رگبار آتش گشودند. از کم و کیف مجروحان هنوز اطلاع دقیقی در دست نیست به‌خصوص که نمی‌دانیم بیش از ۳۰تن ازخواهران و برادران دستگیر شده‌ ما در کجا زندانی شده‌اند.
لازم به تذکر است که محل انجمن به هیچ‌وجه یک مرکز دولتی نبوده و مالکین آن نیز هیچ شکایتی از مستأجر خود نداشته‌اند.
بنابراین همه‌ دعاوی مربوط به ورود افراد مسلح طی حکم دادستانی یا کمیته کذب محض بوده است. کما این‌که در تماسی که با آقای باقری کنی در کمیته مرکزی گرفته شد،ایشان هر گونه در جریان قرار گرفتن و اطلاع قبلی خود از این اقدام را تکذیب نمودند.
همچنین به‌ شهادت اهالی محل اعضا‌ء انجمن در آغاز تهاجم بارها با بلندگو ازمهاجمین تقاضای نشان‌دادن حکم دادستانی نمودند که البته از حکم خبری نبود.
بنابراین بدیهی است که تهاجم جنایتکارانه‌ غیرقانونی اخیرالذکر را جز به مثابه‌ حلقه دیگری از رنجیر توطئه‌ سرکوب و تسویه مجاهدین خلق ایران نمی‌توان تلقی نمود.
گزارش آخرین عبارات مجاهد شهید ناصر محمدی در آخرین لحظات قبل از شهادت در قبال فرد مسلحی که ”عزیزی “ خوانده می‌شد و با برچسب ”التقاطی“ توهین می‌نمود، بنا‌به‌ نوشته کتبی یارانش به شرح زیر است:
” ناصر: برادر اینجا جائیست که مردم محل از آن امرار معاش می‌کنند، التقاطی فکر کردن یعنی چه؟
_کاری نکن که همین جا بزنمت (بکشمت).
ناصر: من هم یکی، مثل مهدی رضایی هستم، هیچ فرقی نمی‌کنم و....
خطاب به یکی از برادران: اگر من شهید شدم و این سعادت نصیبم شد، به مادرم بگوئید هم‌چنان مادر مهدی رضایی باشد. من فرزند فقر و دردم (بعد نشست) تاریخ سیر تکامل خود را طی می‌کند. معلوم می‌شود، که ظالم و مظلوم کیست... در همین زمان شلیک گلوله شروع شد و به چشمش خورد
پاسدار به‌حالت گریه گفت: من نمی‌توانم عذاب وجدان بکشم. من دو روز است که به این ارگان پیوسته‌ام به من گفتند گلوله ندارد، مشقی است. بعد سوار ماشین شدند و رفتند.
یک نفر فیلمبردار رادیو تلویزیون را هم که در ساختمان روبه‌رویی (گاراژ) بود، تماماً بازرسی کردند... “
هم چنین بنا‌به‌ نقل‌قول شاهدی که برای شهادت در دادگاه آماده است، مأموران کمیته گفتند که دستور داده شده فوراً ” ازمحل دور شویم. به این ترتیب مجاهدین خلق ایران با گزارش تمامی ماجرا به ملت ایران که نکته به نکته آن در دادگاه قابل اثبات است، ضمن تقاضای اشد مجازات برای عاملان و آمران جنایت مزبور تحویل هر چه سریع‌تر انجمن جوانان میثاق خیابان شیر و خورشید را که اکنون با خون یک نوگل محمدی سرخ دیگر رنگین شده و نام خورده است، خواستار می‌شوند و نبرد رهروان مطهر را محمدی بی‌گمان با عروج به قله‌ٔ جامعهٔ توحیدی ادامه خواهد داشت. و این نبردی است تا پیروزی که خون تازه‌ترین شهید مجاهد خلق بار دیگر آن را تضمین می‌کند.
مجاهدین خلق ایران بار دیگر این شهادت مظلومانه را به تمامی خلق قهرمان ایران و به‌ویژه مادر و پدر داغدار شهید تهنیت و تسلیت می‌گویند.
وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ “
زود است ستمکاران بدانند به کدامین جایگاه روانند

مجاهدین خلق ایران
۲۰ خرداد ۵۹

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر