مشخصات مجاهد شهید علی اصغر یعقوب پور
محل تولد: تهران
شهيدان سرافراز اشرف
سن: 47
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 1388
و جاودانگی رازش را
با تو در میان نهاد
پس به هیأت گنجی درآمدی
بایسته و آزانگیز
گنجی از آن دست
که تملک خاک را و دیاران را
از این سان دلپذیر کرده است.
نامت سپیده دمی است که بر پیشانی آسمان میگذرد
متبرک باد نام تو!
مجاهد قهرمان علی اصغر یعقوب پور بعد از سی سال ره پیمودن در قفای آزادی، سرانجام ستاره وار در کهکشان بیانتهای اشرف درخشید و جست و رفت. فرمانده دلیری که راههای پرفراز و نشیب مبارزه برای آزادی را عاشقانه پیمود و در هنگامهای تاریخساز به جاودانه فروغها پیوست. شهادت جانگداز این گوهر بیبدیل اشرفی را قبل از هرکس باید به خواهر مریم و به برادر مسعود تسلیت گفت و برای آنها که یکی دیگر از فرزندان آرمانیشان را از دست دادند صبر و شکیبایی مسألت نمود.
اکنون با نگاهی گذرا به زندگی پربار این مجاهد قهرمان، یاد پرفروغش را گرامی میداریم:
علی اصغر در سال ۱۳۴۱ در تهران متولد شد و از همان کودکی طعم تلخ زندگی محنت بار در حاکمیت رژیم ستمشاهی را چشید. سالهای تحصیل او در دبیرستان با شروع قیام ضدسلطنتی مردم ایران همزمان شد و علی اصغر که جوانی پرشور و دردآشنا بود همچون سایر همسالان خود به صفوف قیام پیوست و فعالانه در راهپیماییها و تظاهرات ضدحکومتی شرکت جست. بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، علی اصغر چون پروانهیی بیقرار در جستجوی نور عدالتخواهی و مردم دوستی بود. تلاشهای او سرانجام به نتیجه رسید و دل بیقرارش در جریان آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران قرار پیدا کرد.
سال ۵۸ بود که علی اصغر تمامعیار قدم در مسیر مبارزه سیاسی - افشاگرانه با رژیم ارتجاعی خمینی گذاشت و پس از ۳۰خرداد دیگر یک هدف بیشتر نداشت؛ سرنگونی!
در سال ۱۳۶۱ بود که برای سومین بار متوالی توسط دژخیمان خمینی دستگیر و به زندان اوین منتقل شد. او شکنجههای پاسداران خمینی را در طول ۱۲ماه بازجویی تاب آورد و در این مدت دوران سخت حبس در بندهای ۲۰۹، بند ۴ و قرنطینه و انفرادی را تجربه کرد. سپس به زندان قزلحصار منتقل شد و در تشکیلات زندان مسئولیتهای فرهنگی و صنفی را برعهده گرفت. مجاهد قهرمان علی اصغر یعقوب پور بعد از تحمل ۴سال اسارت در اردیبهشت سال ۱۳۶۵ از زندان آزاد و در دیماه همان سال از کشور خارج و در منطقه مرزی به سازمان پیوست.
هر یک از یاران و همرزمان علی اصغر برای بازگو کردن فرازهای باشکوه زندگی مبارزاتی او و بهخصوص دوران پایداری ۷ساله، یک سینه سخن دارند. مجاهدی استوار و فرماندهیی توانا که در هر پهنهیی با سلاح انقلاب خواهر مریم راه باز میکرد و پیش میرفت. او خود در نامه زیبایی به خواهر مریم راز و رمز پایداری مجاهدین را اینطور توصیف کرده است: «دنبال بهانهیی بودم که چند خطی برای شما بنویسم. راستی برای دیالوگ با شما چه نیازی به بهانه است؟ ما با شما زندگی و حیات پیدا کردیم و از شما تغییر و دگرگونی گرفتیم. چرا ننویسم؟ نمیدانم با چه کلمهای میتوانم میزان دلتنگی خود را بگویم.»
قهرمان مجاهد خلق، شهید علی اصغر یعقوبپور که خود یکی از گواهان صدیق پایداری پرشکوه برای پیروزی بود در نامهاش به برادر مسعود اینطور نوشته است: «خواستم یکبار دیگر با تجدید پیمان با خدا و تو و راه انبیاء که به ما نشان دادی، فریاد بزنم، از ارزشهایت دفاع خواهم کرد. تعهداتمان را سفتتر و سفتتر میکنیم و از خدا میخواهیم تا در دیدار مجددمان ما را پیش تو روسفید کند، آنقدر که بتوانیم با افتخار به چشمهایت نگاه کنیم و از خندههایت شاد شویم و ما هم بخندیم، هرکجا هستی دوستت دارم از اولین ساعتی که تو را در دانشگاه تهران دیدم تا روز آخری که یا در ایران آزاد و یا در خاک اشرف ببینمت یا در همین جا به جاودانه فروغها بپیوندم»
مجاهد قهرمان علی اصغر یعقوب پور در گزارش دیگری که از او باقی مانده اینطور نوشته: «بار دیگر برای هزارمین بار به انقلابم افتخار میکنم و به مجاهد بودنم افتخار میکنم و به لباس شرفم افتخارمیکنم و به جنگم با خمینی برای آزادی مردم ایران افتخار میکنم و به بودنم در اشرف افتخارمیکنم و به پذیرش سختیهای این دوران افتخارمیکنم و به شهادتم در این راه افتخارمیکنم و به آنچه هستم افتخارمیکنم».
و اکنون ما همرزمان این مجاهد قهرمان خطاب به او میگوییم: اصغر جان ما هم به تو افتخار میکنیم. به صبر و پایداری پرشکوهت افتخار میکنیم. بهشهادت سرفرازانهات افتخار میکنيم.
درود بر تو شیرآهنکوه مرد اشرفی آنگاه که چشم به جهان گشودی، آنگاه که مجاهدت در راه آزادی مردم را برگزیدی و آنگاه که بعد از تحمل سه هفته درد جانکاه سرفرازانه بهشهادت رسیدی.
بدرود فرمانده اصغر، بدرود…
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر