۱۳۹۷ مرداد ۳, چهارشنبه

پاینده یاد قهرمان فراموشی نا پذیر مجاهد خلق، شکر محمدزاده


مشخصات مجاهد شهید شکر محمدزاده
محل تولد: تهران
شغل: پرستار
سن: 30
تحصیلات: -
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: 1367

”به شوق زندگی آواز می‌خواندند و تا پایان به‌راه روشن خود با وفا ماندند”
مجاهد قهرمان شکر محمدزاده، از ستارگان تابناکی است که در کهکشان پرفروغ شهیدان و در قافله قهرمانان سربه‌دار، از درخشش خاصی برخوردار است. به‌گواه یاران و هم‌زنجیرانش، مقاومت سترگ او در‌برابر جلادان و در زیر وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها الهام‌بخش یاران و هم‌زنجیرانش بود. هم‌چنان که روحیه سرشار و صلابت و پایداری او در تمامی شرایط، احترام تمامی زندانیان را نسبت به‌او جلب کرده بود‌.
ویژگی برجسته دیگرش صمیمیت و فداکاریش بود. او که اساساً به‌خاطر نجات کسانی‌که درجریان تظاهرات ۳۰خرداد سال۶۰ در بیمارستانها در خطر دستگیری بودند، شناسایی و دستگیر شده بود، همین روحیه فداکاری را در شرایط بسیار سخت زندان هم داشت و با این‌که وضع جسمی‌اش از بسیاری دیگر وخیم‌تر بود، اغلب به‌فکر کمک به‌سایرین بود. شکر به‌هنگام شهادت ۳۲ سال داشت و همکاریش را با مجاهدین از اولین هفته‌های بعد از سرنگونی رژیم شاه آغاز کرده بود. او لیسانس پرستاری داشت و در بین کارکنان بیمارستان سینای تهران از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار بود. در سال‌شکر را به‌خاطر حمایت آشکارش از مجاهدین و فعالیت به‌نفع سازمان از بیمارستان اخراج کردند، اما بر‌اثر اعتراضهای گسترده کارکنان بیمارستان و فشاری که آنها در حمایت از او به‌کارگزاران رژیم وارد کردند، شکر ‌بار دیگر به‌‌سرکارش بازگشت و این‌‌بار با عزمی جزمتر به‌راهی که قلبش همواره برای آن می‌تپید، ادامه داد.
در تظاهرات عظیم ۳۰خرداد سال‌۱۳۶۰ او با تمام‌قوا و امکاناتی که در دسترس داشت، به‌نجات خواهران و برادران مجروحش شتافت. در شرایطی که به‌دستور لاجوردی و گیلانی، مجروحان را از روی تخت بیمارستانها به‌اوین می‌بردند و به‌جوخه اعدام می‌سپردند، شکر به‌نجات همرزمانش همت گماشت و توانست بسیاری از آنها را از دسترس پاسداران دور کند. پاسداران جنایتکار رژیم که به‌شدت از اقدامهای شکر خشمگین شده بودند، در روز اول‌تیرماه او را دستگیر و به‌زندان اوین منتقل نمودند.
دژخیمان خمینی که از جسارت و شهامت او در کمک به‌مجاهدین به‌خشم آمده بودند، انواع شکنجه‌ها را در مورد او اعمال کردند، اما شکر تلاشهایشان را به‌شکست کشاند و بازجوها و شکنجه‌گران خمینی را خوار و سرافکنده کرد. در یکی از محاکمه‌های چنددقیقه‌یی‌که آخوند محمدی گیلانی و لاجوردی جنایتکار در اوین به‌راه می‌انداختند، شکر محمدزاده را به‌جرم انجام وظایف شغلیش، یعنی کمک به‌مداوای مجروحان در بیمارستان، به‌‌سال زندان محکوم کردند. در همان شرایط آخوند گیلانی در تلویزیون رژیم آشکارا به‌نقل از خمینی می‌گفت: زخمیهای مجاهدین را باید تمام‌کش کرد. بعد از این محاکمه، شکر را به‌زندان قزلحصار منتقل کردند و به‌بند تنبیهی (بند‌) بردند. دشمن می‌خواست هر‌طور شده مقاومت او را درهم بشکند و به‌این ترتیب از سایر اسیران زهرچشم بگیرد. به‌زانو درآوردن مجاهدی که آشکارا و بی‌محابا در شکنجه و بازجویی و محاکمه از کارهایی که برای کمک به‌سازمان انجام داده بود و هم‌چنین از اعتقاداتش فعالآنه دفاع می‌کرد، برای دشمن بسیار مهم بود. او بارها در زیر شکنجه دچار خونریزی داخلی شد و در آستانه شهادت قرار گرفت. ماهها شکنجه مداوم باعث شده بود که او تعادل روحیش را از دست بدهد. به‌شدت لاغر شده بود و چهره‌اش به‌حدّی تغییر کرده بود که حتی آنهایی که از قبل با او آشنا بودند، به‌سختی می‌توانستند او را بشناسند.
شکنجه و آزار مستمر او تا سال۶۳ ادامه داشت و دشمن به‌خیال این‌که شکر دیگر به‌حالت عادی باز نخواهد گشت، او را از بند تنبیهی به‌بند عمومی منتقل کرد. اما او در جمع یارانش به‌سرعت بهبود یافت. دژخیمان که می‌خواستند به‌وسیله انتقال او به‌میان سایر اسیران نفعی ببرند و مقاومت سایرین را در‌هم بشکنند، وقتی بهبود سریع حالش را دیدند، دوباره او را به‌زیر شکنجه بردند. شکر تا روز شهادتش مدتهای طولانی در سلولهای انفرادی اوین و گوهردشت به‌سر برد. یکی از هم‌زنجیران شکر در این دوران می‌گوید: «روحیه شکر برخلاف جسم متلاشی‌شده‌اش، چنان محکم و استوار بود که همه از او انگیزه می‌گرفتند. کینه عجیبی نسبت به‌خمینی و آخوندها داشت و هیچ‌گاه نسبت به‌این موجودات پلید تردیدی به‌خود راه نداد. او چند‌بار درباره آن چه در واحد مسکونی گذشته بود با ما صحبت کرد و می‌گفت، بازجوهای جلاد شعبه‌اوین به‌من گفته‌اند وای به‌حالت اگر از چیزهایی که در این‌جا گذشته برای دیگران تعریف کنی. اما شکر از هیچ تهدیدی نمی‌هراسید و اخبار جنایتها و شقاوت آنها را به‌بسیاری از بچه‌ها گفته بود. او به‌طور مستمر خود را برای شرایط باز هم بدتر آماده می‌کرد. در زندان قر‌‌آن‌را‌حفظ کرده بود و در بدترین شرایط به‌شعائر پایبند بود و به‌خود سستی راه نمی‌داد.

مریم رجوی: درود‌های بی‌پایان به ‌همه زندانیان قتل‌عام‌شده سال ۶۷ که از لحظه‌ای که در اتاق‌های بازجویی گفتند بر سر موضع خود علیه ولایت فقیه و برای آزادی ایستاده‌اند، تا همین امروز، نبرد و پیکارشان رژیم آخوندی را درهم‌ می‌کوبد. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر