۱۳۹۴ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

مجاهد شهید صغری بزرگانفرد

 
مشخصات مجاهد شهید صغری بزرگانفرد
محل تولد: تهران
تحصيل: دانش آموز
سن: 18
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1359
صغري این میلیشای قهرمان متولد ۱۶مهر۱۳۴۲در تهران بود. او به همراه خانواده اش در خانه های سازمانی پایگاه یکم شکاری واقع در مهرآباد تهران زندگی میکرد و در مجتمع آموزشی توحید در همین پایگاه درس میخواند. او تا کلاس دوم دبیرستان رشته اقتصاد تا سال۶۰ به تحصیل ادامه داد. صغری همواره از مواضع مجاهدین دفاع میکرد و تراکتهای تبلیغاتی مجاهدین را در مدرسه توزیع میکرد. تا اینکه برادرش مجاهد قهرمان رضابزرگان بعد از ۳۰خرداد. تحت پیگرد رژیم آخوندی قرار گرفت و مخفی شد.
 
عكس مجاهد شهيد رضا بزرگانفر 


 این امر باعث ترک محل زندگی و آوارگی خانواده از جمله صغری شد که دیگر نمیتوانست در آن مدرسه واقع در پایگاه نظامی ثبت نام کرده و به تحصیل ادامه دهد.
ولی آوارگی و محرومیت از تحصیل، خللی در عزم و اراده صغری نداشت و همپای مادر و برادرش، تمام ضوابط مخفی شدن و شناسایی نشدن را رعایت میکرد تا روز ۱۴مهر۱۳۶۰ همراه برادرش رضا به یکی از پایگاههای مقاومت منتقل شد. او در این پایگاه، به رغم بی تجربگی مبارزاتی، مسوليتهاي بزرگی را بدوش کشید و سرانجام در حمله پاسداران به این پایگاه که مورد شناسایی مزدوران رژیم قرارگرفته بود، در تاریخ ۲۳آذر۶۰ بهمراه مادرش( مجاهد شهید آراسته قلی وند) دستگیر و به بند ۲۰۹ اوین منتقل شد. 




مادرش در همان روزهای اولیه ورود به زندان، توسط جلاد اوین (یعنی لاجوردی) به شهادت رسید و صغری زیر شکنجه های وحشیانه پاسداران قرار گرفت. و فک او شکسته شد.
یکی از مجاهدین از بندرسته در مورد او نوشته است: «در بهداری اوین با دختر کم سن و سالی به اسم صغری مواجه شدم که صورتش کبود و فکش کج شده بود. او که به سختی حرف میزد گفت اگر هر کدام از شما آزاد شدید، پیغام مرا به برادر مسعود برسانید که بسیار شکنجه ام کرده اند، ولي من لب باز نكرده ام و هيچ اطلاعاتي به آنها نداده ام.»
پدرش از آخرین دیدار وی میگفت: » این اولین و آخرین دیدار ما بود که صغری را روی صندلی چرخدار با صورتی کبود و چهره دفرمه در حالیکه توسط ۴پاسدار محاصره شده بود،آوردند. او نمیتوانست حتی حرف بزند تنها با یک لبخند به من سلام کرد و تمام و او را بردند»
صغری که در بند۲۰۹ متحمل شکنجه های فراوانی شده بود. سرانجام در۱۹بهمن۶۰ بهمراه ۱۵۰نفر دیگر بر سر پیکر پاک شهدای عاشورای مجاهدین (یعنی اشرف رجوی و سردار موسی خیابانی)حاضر شد و باشعارهای (مرگ بر خمینی و زنده باد رجوی) دیوارهای اوین را به لرزه درآوردند.
رژیم که خام خیالانه فکر میکرد با بردن مجاهدین کم سن و سال در بازار شام یزیدی خود، خللی در اراده آنها ایجاد خواهدکرد با این شعارها، دیگر بردن مجاهدین بر سر پیکر شهدا را قطع کرده و دستور تیرباران آنها را داد. به این ترتیب صغری نوجوان اگرچه پیکرش درهم شکسته بود ولی با اراده ای سترک و ستودنی در تاریخ ۲۰بهمن۱۳۶۰ به دست دژخیمان آخوندها به جوخه تیرباران سپرده شد. 
درود بر صغری، میلیشیای شهید که تمام خون و نفس خود را در راه آرمانهای رهبر مقاومت برادر مسعود و راه آزادی خلق در زنجیر نثار کرد.
درود بر میلیشیای خونین بال مجاهد خلق صغری بزرگان فرد

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر