۱۳۹۵ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

۱۳۹۵ دی ۳۰, پنجشنبه

دستگيری و شهادت ناهيد ايزدی خواه



 مشخصات شهید ناهید  ایزدخواه کرمانی
محل تولد: تهران
شغل : كارمند شركت ملی نفت ایران
سن: 26
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1361

دستگيری و شهادت ناهيد ايزدی خواه
اوايل ارديبهشت 61 بود.وقتی ميخواست وارد خونه بشه احساس كرد فضا مثل هميشه نيست. اما وقتی علامت سلامتی يعنی گلدون پشت پنجره رو ديد خيالش راحت شد و وارد شد.به محض ورود با بازجوی 209محمدی كه منتظرش ايستاده بود روبه رو شد.بلافاصله ناهيد را دستگير كردند و زير وحشيانه ترين شكنجه ها بردند.به طوری كه چند بار حين شكنجه نزديك بود به شهادت برسدو يكبار هم مجبور شدند او را به بيمارستان ببرند و هر دو پايش را جراحی كنند.
درزندان انواع شكنجه ها رو تحمل كرد و دم برنياورد.دژخيم های رژيم براي درهم شكستنش اونو بالای سر معصومه عضدانلو(همسربرادرش)



كه زير شكنجه بودبرده بودند.اما ناهيد كه درسها ی بسياری از فداو وفا رو آموخته بود تا آخربن لحظات هم سكوت كردو هيچ اطلاعاتی نداد.يك ماه بعد از دستگيری ناهيد كه دشمن رو با مقاومت خود، به ستوه آورده بود با بدنی زخمی و پاهايی شرحه شرحه  به بيدادگاه بردند، ناهيد رو در روز 4شهريور 61، به جوخه تيرباران سپردند.

با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi


یادی از مجاهد شهید رامین ارسطافر


محل تولد: تهران
 تحصيل: دانش آموز
سن: ۱۷
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: ۱۳۶۰


رامين ارسطافر (کامران) يكی از دانش آموزان آگاه و فعالي بود كه در عمر كوتاهش راه درازی رو طی كرد. مسيری سراسر افتخار و غرور. با عبور از  گذرگاه فدا و شهادت ميخواست به چشمه آزادی و رهايی يك خلق برسه. چشمهای كه شور عشق اون در قلبش ميجوشيد و سدها را ميشكافت.
رامين ارسطافر در سال ۴۳ در خانواده ای نسبتاً مرفه در تهران به دنيا آمد و هنگام شهادت دانش آموز كلاس سوم تجربی در دبيرستان هشترودی تهران بود.از بهار ۵۹ وارد انجمن هواداران مجاهدين در دبيرستان هشترودی شد و به عنوان يه ميليشيای پرشور در تيم فرهنگی مشغول فعاليت شد. از اون به بعد هر وقت كسی دنبال رامين بود بايد اونو در دكه های ميليشيا  يا درحال افشاگری رژيم خمينی پيدا ميكرد. درهمه ی ميتينگ ها و افشاگری ها شركت ميكرد و هيچ چيز مانعش نبود. 30 خرداد فرا رسيد. آخرين قطرههای آزادي در هُرم ديكتاتوری و ارتجاع محو شده بود و آخرين راه نفس بسته شده بود. روزی سرخفام در دل تيرگی. رامين نيز در اين تظاهرات عظيم شركت كرد. تظاهراتی  كه در آن زمان ۵۰۰هزار نفر را از خانه ها بيرون كشيد. رامين كه قبلا بارها اثبات كرده بود هيچ چيز رو مانع خودش نمي بينه, زير رگبارگلوله و ضربات چماق اين طرف و اونطرف ميدويد كه به ديگران كمك كنه. حين تلاش براي انتقال مجروحان و شهدا به بيمارستان بود كه مزدورهای رژيم شناسايی و دستگيرش كردند. در اون شرايط كه ديو تنوره ميكشيد و با همه ی قوای خود وارد صحنه شده بود, وقتی صدها نفر رو بی  اينكه حتی  اسمشونم بدونه پای چوبه ی دار و تيرك تيربارون فرستاده بود؛ رامين هم چنان پرشور و مستحكم در زندان هم از عقيده و آرمانش دفاع ميكرد. مادرش كه برای ملاقات رفت  تنها صلابت ديد و استقامت.

خاطره: يه روز يه كاری كرد كه تو ذهن من و همه ی بچه های مدرسه ثبت شد. خبر رسيد كه چماقدارای خمينی ريختن تو خيابون مبارزان. به  انجمن كارمندانِ هوادارِ سازمان حمله كرده بودن. همه جا رو به هم ريخته بودن و مثل هميشه با وحشيگری همه رو ميزدن و دستگير ميكردن. مزدورای رژيم حتي در مدرسه رو قفل كرده بودن تا نذارن كسی بره بيرون و به بقيه ی هوادارا كمك كنه. اما رامين با جسارت از ديوارمدرسه بالا رفت و به خيابون پريد. بعدم خودشو به جمع هوادارا رسوند. حالام  كه يادش مي افتم اول از همه اون صحنه ای  كه از ديوار بالا رفت جلوی چشمم مياد. حقا كه پشتِ هيچی نميموند.

با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
https://t.me/shahidanAzadai96

حماسه مقاومت و پايداری تا به آخر فائزه بهاری جوان و زهرا عمرانيان


 مشخصات شهید فائزه بهاری جوان
 تحصيل: دانشجو
سن: 23
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1362

حماسه مقاومت و پايداری تا به آخر فائزه بهاری جوان و زهرا عمرانيان
 صداي پاسداری: مقاومت بي فايده است خونه و منطقه كاملا در محاصره ماست خودتون رو تسليم كنيد مقاومت كردن بی فايده است.
در اون پايگاه جز فائزه بهاري جوان و زهرا عمرانيان و كودكی خردسال كس ديگري نمانده. يعنی دو شير زن مجاهد در برابر حداقل 100 پاسدار.
درگيری تقريبا از ساعت يك ظهر شروع شد و تا ساعت 7 عصر طول كشيد و در تمام اين ساعت ها كه پاسدار ها   بصورت مستمر درخواست نيروی كمكي مي كردند در پايگاه تنها دو خواهر بودند و تا اون لحظه حداقل بيش از 20 پاسدار رو به هلاكت رسونده بودند و حداقل 40 تارو هم زخمی كرده بودند.
بالاخره پاسدارها كه فكر مي كردند با حداقل 10 مجاهد مواجه هستند درخواست آرپي جی دادند و پايگاه رو با آرپی جی به آتش بستند و به اين ترتيب فائزه قهرمان به همراه همرزم دليرش زهرا عمرانيان  درس وفا و ايستادگی به آرمان و مردمشان را به ما آموختند.
20 ارديبهشت سال 60 روزی ديگر برای آموختن است. درس اول در اين روز وفاداری به عهد و پيمان و همان كه آنان خروشيدند مجاهد خلق هرگز تسليم نمي شود تا آخرين گلوله و تا آخرين نفس در برابرتان خواهيم ايستاد.

با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi


۱۳۹۵ دی ۲۲, چهارشنبه

۱۳۹۵ دی ۱۶, پنجشنبه

مشخصات مجاهد شهید مازیار لطفی




مشخصات مجاهد شهید مازیار (رامین) لطفی
 تحصيل: دانش آموز
سن: 21
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1366


«مجاهد شهيد مازيار  در تاريخ 30خرداد 1360 در حاليكه 16سال بيشتر نداشت توسط عوامل رژيم خونخوار خميني در تهران دستگير شد و مدت 5 سال در زندان رژيم خميني زير شديدترين شكنجهها بود. او 6 ماه آزاد گرديد و دوباره توسط مزدوران خميني خون آشام دستگير گرديد و سرانجام در نيمة فروردين 1366 در سن 21سالگي همراه با 16تن از همرزمانش به جوخه اعدام سپرده شد .
خاطراتی از زبان محمود رویایی
نظم و ديسيپلين و متانت يكي از ويژگيهاي اصلي و جدي مازيار بود. چه اون زمان كه بند 8 بوديم. چه زمانيكه بند 2 بوديم. چه زمانيكه توي اون سلولهاي تاريك و يا قفسهاي نئوپاني، يا هر جاي ديگه كه بوديم، هميشه نظم مازيار براي من برجسته بود. يعني الان هم ياد اون روزا ميافتم، اون متانت و نظمش توی ذهنم خيلي جديه و خيلی سنگينه.


مازيار لطفی يكی از آيينه هايی بود كه به جرمِ انعكاسِ حقيقت، قصد شكستنش رو داشتند. غافل از اينكه خودشون هستند كه شكسته ميشن و انعكاس مازيار و مازيارها تا وقتی كه ذره اي تيرگی در جهان به جا مونده باشه ادامه خواهد داشت. نسل فدا و ايمان كه از زندگی و خانمان و عزيزان خودشون دستشستن تا منعكس كنندگانِ حقيقتِ آزاديخواهی بشن. 



ما توي كل بند 8، اگر كه شرايط بند 8 شرايط سرپا نگه داشتن, مثلا 3 روز 4 روز 5 روز بچه ها رو ايستاده نگه ميداشتن,  دستها كاملا باز پاها باز و حتی توی اين چهار روز نميگذاشتن يك لحظه كسی دستش رو بندازه پايين. مازيار معمولاً با روحيه بالا و قبراق تو هر صحنه ای كه بود به بچه ها روحيه ميداد. كما اينكه روزهای آخر بند 8 يك دورهای بود كه ميرفتيم يه جايی كه در واقع بقايای قفس بود. اونجا هم به همين ترتيب و معمولاً توی هرشرايطی كه بوديم خصوصاً من و مازيار هميشه من احساس ميكردم كه هيچ كمبودی ندارم. بخاطر اينكه هميشه به ياد بچه ها, به ياد بچه هايی كه توی منطقه ميجنگيدن و به ياد سازمان و به ياد رهبری، هم روحيه خوبی داشت و هم به بچه ها روحيه ميداد.

با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi


مجاهد شهید ناصر علی خادمی


مشخصات مجاهد شهید ناصر علی خادمی
محل تولد: دماوند
تحصيل: دیپلم
سن: 21
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1360

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi

۱۳۹۵ دی ۱۵, چهارشنبه

درباره گیتی صادق از زبان یکی از یارانش


 مشخصات مجاهد  شهید گیتی صادق
محل تولد: تهران
شغل : دبیر رشته تربیت معلم
سن: 28
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1360
نحوه شهادت:  زير شكنجه
درباره گیتی صادق از زبان یکی از یارانش
اولين ديدارم با گيتی صادق، زماني بود كه در سال 58 برای اولين بار به خوابگاه تربيت معلم تهران رفته بودم. در صدد اين بودم كه خودم و تعدادی ديگه از دانشجويان دانشكدهمون رو به سازمان وصل كنم. اونجا بود كه با گيتی برخورد كردم. از همون اول برخوردهاش اونچنان تأثير عميقی بر من داشت كه با وجود گذشتن ساليان تمامی جزئياتش رو در خاطر دارم. حرف زدن، حركات و حتی تُن صداش… هنوز انگار صداش در گوشم ميپيچه.
گيتی براي من نمونه كاملی از انسان آزاديخواه و زن انقلابی مجاهد خلق بود كه مسئوليتهای سنگين رو  به بهترين نحو انجام ميداد. از ويژگيها و خصائص تشكيلاتی او كه بگذرم، نظم و دقت زياد در كارها، همه جانبه برخورد كردن با مسائل و خستگي ناپذيری از ويژگيهای برجسته او بود. براي گيتی بودن در مبارزه تمامی عشق زندگيش بود. هر روز با موتور همسرش مجاهد شهيد احمد نيك انديش به خوابگاه مياومد و تا غروب بی وقفه در جنب و جوش و تكاپو بود.



 گيتی، دختری بنام راحله داشت كه اونموقع سه ساله بود. آخرين بار كه او رو ديدم، در خوابگاه مهدي رضايی واقع در خيابان تخت طاووس بود. هر لحظه امكان هجوم چماقداران خمينی ميرفت. گيتي من رو صدا زد و كيسهای نايلونی رو به دستم داد. اونموقع من در يك تيم ميليشيا بودم و منزلم هم در نزديكی محل بود. گيتی بهم سفارش كرد كه با هوشياری و سرعت تمام اون كيسه رو به منزلم ببرم و جاسازي كنم و برگردم. دقايقی بعد در خانه در حاليكه مدارك رو درجه بندی و جاسازي ميكردم در بين اونها به تعدادی شناسنامه و كارت شناسايی برخوردم. يكی از اونها شناسنامه خود گيتی بود با همون عكس و نگاه ژرف كه حالا در ليست شهدا بهم چشم دوخته بود
بعدها شنيدم كه چند روز بعد از سی خرداد 60 ،گيتی در يك تردد خيابانی به اسارت پاسداران خمينی دراومد و دفتر زندگی سراسر افتخارش سرانجام در آذرماه 60 در زير شكنجه های وحشيانه اين جانيان بسته شد. گيتی با روحيه  مقاوم و استوارش شكنجه گران رو به زانو درآورده بود و آخرين گام خودش رو در راستاي مبارزه برداشت!
تونميداني مردن
 وقتي كه انسان مرگ را شكست داده است
 چه زندگي است!
 تو نميداني زندگي چيست، فتح چيست…

با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi