۱۳۹۵ دی ۳۰, پنجشنبه

یادی از مجاهد شهید رامین ارسطافر


محل تولد: تهران
 تحصيل: دانش آموز
سن: ۱۷
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: ۱۳۶۰


رامين ارسطافر (کامران) يكی از دانش آموزان آگاه و فعالي بود كه در عمر كوتاهش راه درازی رو طی كرد. مسيری سراسر افتخار و غرور. با عبور از  گذرگاه فدا و شهادت ميخواست به چشمه آزادی و رهايی يك خلق برسه. چشمهای كه شور عشق اون در قلبش ميجوشيد و سدها را ميشكافت.
رامين ارسطافر در سال ۴۳ در خانواده ای نسبتاً مرفه در تهران به دنيا آمد و هنگام شهادت دانش آموز كلاس سوم تجربی در دبيرستان هشترودی تهران بود.از بهار ۵۹ وارد انجمن هواداران مجاهدين در دبيرستان هشترودی شد و به عنوان يه ميليشيای پرشور در تيم فرهنگی مشغول فعاليت شد. از اون به بعد هر وقت كسی دنبال رامين بود بايد اونو در دكه های ميليشيا  يا درحال افشاگری رژيم خمينی پيدا ميكرد. درهمه ی ميتينگ ها و افشاگری ها شركت ميكرد و هيچ چيز مانعش نبود. 30 خرداد فرا رسيد. آخرين قطرههای آزادي در هُرم ديكتاتوری و ارتجاع محو شده بود و آخرين راه نفس بسته شده بود. روزی سرخفام در دل تيرگی. رامين نيز در اين تظاهرات عظيم شركت كرد. تظاهراتی  كه در آن زمان ۵۰۰هزار نفر را از خانه ها بيرون كشيد. رامين كه قبلا بارها اثبات كرده بود هيچ چيز رو مانع خودش نمي بينه, زير رگبارگلوله و ضربات چماق اين طرف و اونطرف ميدويد كه به ديگران كمك كنه. حين تلاش براي انتقال مجروحان و شهدا به بيمارستان بود كه مزدورهای رژيم شناسايی و دستگيرش كردند. در اون شرايط كه ديو تنوره ميكشيد و با همه ی قوای خود وارد صحنه شده بود, وقتی صدها نفر رو بی  اينكه حتی  اسمشونم بدونه پای چوبه ی دار و تيرك تيربارون فرستاده بود؛ رامين هم چنان پرشور و مستحكم در زندان هم از عقيده و آرمانش دفاع ميكرد. مادرش كه برای ملاقات رفت  تنها صلابت ديد و استقامت.

خاطره: يه روز يه كاری كرد كه تو ذهن من و همه ی بچه های مدرسه ثبت شد. خبر رسيد كه چماقدارای خمينی ريختن تو خيابون مبارزان. به  انجمن كارمندانِ هوادارِ سازمان حمله كرده بودن. همه جا رو به هم ريخته بودن و مثل هميشه با وحشيگری همه رو ميزدن و دستگير ميكردن. مزدورای رژيم حتي در مدرسه رو قفل كرده بودن تا نذارن كسی بره بيرون و به بقيه ی هوادارا كمك كنه. اما رامين با جسارت از ديوارمدرسه بالا رفت و به خيابون پريد. بعدم خودشو به جمع هوادارا رسوند. حالام  كه يادش مي افتم اول از همه اون صحنه ای  كه از ديوار بالا رفت جلوی چشمم مياد. حقا كه پشتِ هيچی نميموند.

با ما در كانال تلگرام #پيشتازان راه #آزادي همراه باشيد
https://t.me/shahidanAzadai96

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر