۱۳۹۳ بهمن ۱۲, یکشنبه

آخرين كلمات و پيام قهرمانان



آخرين كلمات و پيام قهرمانان




از روز30 خرداد سال60 ديگر مرز خونيني بين خلق و رژيم ضد بشري قرون وسطائى ولايت فقيه با خون سرخ مجاهدان و مبارزان ميهن رسم شد امروز بعداز سي و سه سال همگان اذعان دارند كه اين رژيم پدر خوانده داعش عصر حاضر است.
اما بهاي اين آگاهي بهاي بسيار سنگين از خون بهترين و آگاهترين وعاشق ترين -جوانان اين ميهن بود، مقاومت جانانه سه دختر جوان 17-18ساله از برجسته ترين نمونه هاي اسطوره سازان وتاريخ سازان آزادي ميهن است خود بخوانيد و قضاوت كنيد.
راه ما را ادامه دهيد
اين آخرين كلمات و پيام قهرمانان حماسه اي شگفت بود
مجاهدين شهيد منصوره فزونگري دانش آموز18ساله، مانيا صفاريان و صديقه فخردانشجوسه‌شيرزن خرم آبادي كه تا لحظات پيش‌از اعدام چنان مقاومت و جسارتي از خود نشان دادند كه دژخيمان خونخوار را مستأصل كردندتا جائي كه بالاخره ماهيت ددمنش و ضد بشري خود را برملا كردند آنها دست به جنايتي فجيع و بي نظير زدند. خفه كردن اين سه شيرزن با سيم فلزي
منصوره فزونگري كه 18سال بيشتر نداشت، هنگام محاكمه در پاسخ به همهٌ سئوالات دژخيمان، فقط سرود «به‌خونم» را مي‌خواند. مزدوران خميني، بعد‌از آن كه دوبار او را به‌صورت ناقص حلق‌آويز كردند، به رگبار گلوله بستند. تا آخرين لحظات حيات، صداي منصوره كه سرودهاي سازمان را مي‌خواند، به‌گوش مي‌رسيد. يكي از شكنجه‌گران كه روزهاي متوالي اين اسيران مقاوم را شلاق مي‌زد، گفته بود: «روزها آن‌قدر شلاق مي‌زنم كه شبها از خستگي دستهايم خوابم نمي‌برد، نمي‌دانم اينها چطور اين همه شلاق را تحمل مي‌كنند و دهان باز نمي‌كنند…» بعد از شكنجه‌هاي بسيار آنها را به دادگاه مي‌برند. آنان نه‌تنها شجاعانه از آرمانشان دفاع كردند كه علاوه بر‌آن مسئوليت كليه عمليات نظامي انجام‌شده در شهر را به‌عهده گرفتند. استواري و صلابت آنان كه البته با هوشياري و برنامه‌ريزي از پيش توأم بود حاكم شرع را فريب داد و حرفشان را باور كرد.
در عوض دستور داد به جاي اعدام، آنها را با سيم فلزي خفه كنند. حكم با قساوت تمام در موردشان اجرا شد. با اين فداكاري بي‌دريغ تعدادي از زندانيان از مرگ و شكنجه نجات يافتند. اين سه‌شيرزن مجاهد سرانجام در روز 23مهرماه 1360در حالي كه قسمتهايي از بدنشان با آتش سيگار سوزانده شده و پوستشان بر‌اثر ضربات كابل از‌هم شكافته بود، خطاب به همرزمان اسيرشان فرياد كشيدند: راه ما را ادامه دهيد
يادي از خواهر و برادري قهرمان از خطه شيراز نسترن و اسنفديار هدايتي فيروز آبادي
كه در سياهترين دوران تاريخ ميهن در روزهائي كه ديو ارتجاع و پدر خوانده داعش عصر حاضر در ميهن بخون خفته تنوره ميكشيد دست از جان شسته و پاكباز خود را فداي آزادي و سرنگوني رژيم ولايت فقيه كردند
دژخيمان نسترن و تعدادي ديگر مجاهد را با سيم خاردار حلق آويز كردند اما نسترن نيمه جان از گور پا به فرار ميگذارد و مجدداً توسط پاسدارن ظلمت و تباهي به شهادت ميرسد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر