۱۳۹۳ بهمن ۱۲, یکشنبه

شهدای حماسه‌ساز ۵مهر۱۳۶۰

 


بهجت حيدري درجلسهٌ دادگاه بعد از مشاجره با اعلمي ، حاكم ضدشرع و جنايتكار سابق همدان، از جا برخاسته و سيلي محكمي بگوش اعلمي مي‌زند. همچنين ميليشياي دلاور مژگان جمشيدي, درجواب اعلمي كه به او مي‌گويد از خودت دفاع كن! مي‌گويد: «‌كلتي به من بدهيد تا از خودم دفاع كنم. »
روین گیلانی، میلیشیای پر‌شوری بود که در‌جریان انقلاب ضد‌سلطنتی، درحالی‌که بیش از ۱۴سال نداشت، به‌مبارزه پیوست. بعد از پیروزی انقلاب مدتی در ارگانهای مختلف تجربه‌اندوزی کرد و مشغول به‌کار شد. پس از مدتی به‌ماهیت ارتجاعی خمینی پی برد و به‌هواداری از مجاهدین پرداخت. پس از ۳۰خرداد۶۰ پروین قهرمان به‌مبارزه مسلحانه علیه دژخیم جماران روی آورد. در این فاصله به‌همدان منتقل شد و در تیمهای نظامی آن‌جا سازماندهی شد. پروین در این مرحله نیز از خود شجاعت و جسارت فوق‌العاده‌یی نشان داد. او در تظاهرات مسلحانه ۵مهر۶۰ فعالآنه شرکت کرد و در این روز با دو خواهر دیگر هم‌تیمش به‌کمیته ضدخلقی در میدان همدان با نارنجک و سه راهی حمله کرد. در این عملیات متهورانه بود که پروین دستگیر و به‌زیر شکنجه برده می‌شود. اما شکنجه‌های وحشیانه نیز نتوانست در عزم استوار او خللی به‌وجود آورد. او صحنه دادگاه چند دقیقه‌یی خود را به‌دادگاهی برای مزدوران تبدیل کرد. مجادله شجاعانه او با حاکم‌شرع خمینی بسیار معروف و گویای روحیه رزمنده این مجاهد قهرمان است.
پروین گیلانی میلیشیای 18ساله مجاهد خلق به‌محض ورود به‌دادگاه فریاد زد: مرا به‌چه جرمی محاکمه می‌کنید؟
حاکم شرع : جرم تو پرتاب سه‌راهی به‌چادر پاسداران است.
پروین : آن سه‌راهی را من پرتاب نکردم.
حاکم شرع : حالا که دستگیر شده‌ای، از ترس می‌گویی نکرده‌ام. از روز اول می‌خواستی به‌فکر چنین روزی باشی.
پروین : من اگر الآن یک اسلحه داشتم اول از همه تو را می‌کشتم تا بدانی که من از شماها نمی‌ترسم.
حاکم شرع : سر عقل بیا و همین حالا توبه کن، تا خداوند از گناهانت بگذرد.
پروین : من؟ در حضور تو کثافت توبه کنم؟ تو در دادگاه خلق محاکمه خواهی شد. من از خدا می‌خواهم که مرا ببخشد. چون پیش خدا شرمنده‌ام که هنوز هیچ یک از شما را نکشته‌ام و دنیا را ترک می‌کنم.
پروین قهرمان در 9مهر، یعنی چهار روز پس ازدستگیری به‌جوخه تیرباران سپرده می‌شود‌.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
ميليشيا! ميليشيا! در ره خونين خلق! مقاومت! مقاومت! « يكمرتبه فضاي راهروهاي زندان سپاه همدان با اين شعاربه لرزه در آمد. مجاهدان شهيد بهجت حيدري ، مژگان جمشيدي ، شهناز زيبايي ، پروين گيلاني، زهرا درحالي كه دستهايشان را به همديگر گره كرده بودند، بي‌وقفه مي‌خروشيدند و شعار مي‌دادند و سرود مي‌خواندند در روز 9مهرسال60توسط دژخيمان زندان بسوي جوخهٌ اعدام برده مي‌شدند.»
مجاهد شهيد بهجت حيدري از خواهران ميليشياي بسيار فعال شهر همدان بود كه به دليل شناخته‌شدگي دراولين روزهاي آغاز مقاومت مسلحانه دربازگشت از يك مأموريت عليه مراكز سركوب دستگير شد .حماسهٌ مقاومت او زبانزد همهٌ زندانيان درزندان همدان بود.‌اودرزندان يكپارچه شور وتلاش بود.بدون واهمه از زندانبانان يك لحظه از فعاليت بازنمي‌ايستاد. تاثير ميليشياهاي قهرمان ، بهجت حيدري و ياران مجاهدش برروحيهٌ مقاومت زندانيان بقدري بود كه رژيم مجبور شد تمامي زندانيان زندان شهرباني را به شهرهاي مختلف از جمله زنجان بفرستد. و اين ميليشياهاي مقاوم را به زندان سپاه همدان ببرد
آنان از صبح تا شب سرودخوانان شعارداده و زندانيان را به مقاومت فرا مي‌خواندند.جلادان رژيم دروحشت از گسترش روحيهٌ مقاومت در بين زندانيان آنها را در شب نهم مهر ماه 60 درحالي كه فرياد مي‌زدند ميليشيا ميليشيا مقاومت مقاومت از سلول بيرون كشيده و به جوخه‌هاي اعدام بسپارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر