۱۳۹۷ مرداد ۲۸, یکشنبه

مجاهد شهيد زهرا مشيري


مشخصات مجاهد شهيد زهرا مشيري
مشخصات مجاهد شهید زهرا (حوری) مشیری
محل تولد: تهران
 تحصيل: مهندس شیمى
سن: 26
محل شهادت: تهران
زمان شهادت: 1361

وقتي شبِ قيرين، خيز برميدارد تا همة روشناييها را خاموش كند، تنها ستاره ها هستند كه پايداري ميكنند. با پايداري ستاره ها، شب، هرچه هم دراز و طولاني باشد، مغلوب سحرگاه سپيد ميشود. كساني كه شكافندگان شب اند، آنهايي هستند كه دل به طلوعي روشن بسته اند. داستان تاريخِ ما و ميهنِ ما هم از اين دستْ داستانهاست! دفترِ مقاومت براي آزادي، مملو از ستارگانيست كه آيينِ شب را بر نتافتند و گواه حقيقت صبحي صادق شدند.

مجاهد شهيد زهرا مشيري (حوري) در سال 1334 در يك خانوادة متوسط متولد شد. در دوران دبستان و دبيرستان از دانش آموزان ممتاز بود و در سال 53 در رشتة مهندسي شيمي دانشگاه صنعتي شريف قبول شد. زهرا فردي جدي، قاطع و داراي ذهني فعال بود و قدرت جمعبندي بالايي داشت. با اين خصوصيات و در پرتو آگاهي و ايمان انقلابيش توانست مرحله به مرحله موانع را از پيش پاي خود بردارد و فعاليتهاي مبارزاتي خود را عمق و گسترش بخشد. 

زهرا از اسلام ارتجاعي كه خميني مبلغ آن بود بيزار بود. ميگفت اين اسلام حقيقي نيست. اسلام حقيقي بايد منادي آزادي و نافي استثمار باشه. اسلام واقعي، شاخص و سمبلش حضرت علي عليه السلامه. به خاطر همين بينش بود كه زهرا در دانشگاه صنعتي شريف جذب مواضع و ديدگاههاي مجاهدين خلق شد. او گمشدة خودش رو در مجاهدين يافت. 
زهرا مشيري در دانشگاه در انجمن دانشجويان مسلمان هوادار مجاهدين شروع به فعاليت كرد. او كه به قول خودش تولدي تازه يافته بود در ايفاي مسئوليتهاي جديدش سراپا شور و اشتياق بود و مراحل رشد خود را با سرعت طي ميكرد. پس از مدتي با طي كردن پروسه لازم در قسمت روابط خارجي سازمان فعاليتهايش را در سطحي عاليتر ادامه داد. از جمله مسئوليتهاي او در اين دوره ترجمه متون و نشريات خارجي و آرشيو مطالب مهم راجع به اوضاع سياسي ساير كشورها بود.
زهرا هميشه با احساس مسئوليت نسبت به مسائلي كه در حول و حوش خودش ميديد برخورد ميكرد. او ساده ترين اشكالات امنيتي رو از نظر دور نميداشت و تا جايي كه در توان داشت در حل اونها ميكوشيد و يا مسئولين بالاتر رو در جريان موضوع قرار ميداد. دقت و دورانديشي او به حدي بود كه مسئولش از مسئولين نهاد خواسته بود كه بدليل محرزشدن صلاحيت زهرا در كشف و حل مسائل امنيتي، او به جاي خودش مسئوليت امنيتي قسمت مربوطه رو به عهده بگيره. اين درخواست مورد موافقت سازمان قرار گرفت.
وقتي زهرا در پايگاهي بود بطور قطع و يقين ميشد به رعايت دقيق اصول و ضوابط تشكيلاتي و همينطور به جمعبندي و گزارش سريع از مسائل اطمينان داشت. او به مسير مبارزه و درافتادن با سختيهاي راه، عشق ميورزيد.

«زهي عشق، زهي عشق كه ما راست خدايا، چه نغز است و چه خوب است و چه زيباست، خدايا، چه گرمي، چه گرمي، از اين عشق چو خورشيد، چه پنهان، چه پنهان و چه پيداست خدايا…»

يادمه يكي از روزهاي قبل از سي خرداد بود كه بهم گفت: ”چقدر اين لحظه ها شيرينه. بايد اين لحظه هاي زندگي رو غنيمت بشمريم. راستي كه درافتادن با دشمني چنين خونخوار واقعاً عظمت داره و اساساً زندگي ما بدون چنين مبارزهاي چه مفهومي خواهد داشت؟“ بعد هم قسمتهايي از نهج البلاغه رو كه در اون حضرت علي (ع) به اوضاع و احوال و شرايط و دوران اشاره ميكرد خوند و ادامه داد: ”واقعاً كه اوضاع و احوال كنوني عجب شباهتي به زمان حضرت علي داره!“

مدتي بعد از سي خرداد 60، زهرا مشيري در مأموريتي به همراه يكي از برادران مجاهد در حين تردد مورد شناسايي مزدوران خميني جلاد قرار گرفت و دستگير شد. دژخيمان خميني كه تا حدودي او را ميشناختند و از سطح مسئوليت او با خبر بودند او را شديدا تحت شكنجه قرار دادند اما زهرا در اين امتحان نيز قهرماني نشان داد و سرفراز بيرون آمد. او هيچ يك از اسرار خلق و انقلاب و سازمانش را در مقابل دژخيمان و شكنجهگران خميني فاش نكرد.

پس از 19 بهمن 60 و شهادت اشرف رجوي و سردار موسي خياباني و ديگر همرزمانشان هنگامي كه دژخيمان خميني در حضور او و تعدادي ديگر از زندانيان مجاهد، به اجساد پاك شهداي 19بهمن توهين كردند، زهرا همراه با ساير خواهران و برادران مجاهدش به آن شهداي والامقام اداي احترام كرد و نفرت خود را نثار خميني و مزدوران پليدش كرد. دژخيمان كه بي پروايي اين مجاهدان را تاب نياوردند و به شدت خشمگين شده بودند زهرا را به همراه تعدادي ديگر از خواهران و برادران مجاهدش به جوخة تيرباران سپردند. 

وصیت نامه شهید
بنام خدا و بنام خلق قهرمان ايران
ان كان دين محمد لا يستقيم الا بقتلي فياسيوف خذيني
اگر دين محمد جز با عبور ما از جادة خون استوار و مستقيم و راست نميشود، پس اي گلوله ها بگيريدم. 
اينك كه مبارزات خلق قهرمان ايران وارد مرحلة نوين و جديد شده است و هر روز مرتجعين حاكم نوگلي را از بوستان گلهاي محمدي پرپر ميكنند من با توجه به مسئوليتي كه خدا بر دوش هر انسان آزاده اي نهاده است و با آگاهي كامل تنها راه رهايي از قيد هرگونه ستم و استثمار را در ايدئولوژي توحيدي و ناب مجاهدين كه سرانجامي جز راهيابي به جامعة بي طبقة توحيدي ندارد و در استمرار راه تكاملي علي و حسين ميباشد يافته ام و در اين راه از بذل جان خويش دريغ ندارم.
حوري – 30/ 2/ 60

زهرا مشيري و همرزمانش در فاصله كوتاهي پس از شهادت اشرف و موسي به كاروان شهداي عاشوراي مجاهدين پيوستند و به عهد خود وفا كردند.
«…ميخواهم از نسيم بپرسم، بي جزر و مد قلب شما، آه، دريا چگونه ميتپد امروز؟ آرامش گلولة سربي را در خون خويشتن، اين گونه عاشقانه پذيرفتيد، اين گونه مهربان، ديدارتان ترنم بودن، بدرودتان شكوه سرودن، ديدارتان ترنم بودن، بدرودتان شكوه سرودن،…»

مریم رجوی: خونهای مجاهدین و مبارزین آرمانخواه، هرگز از جوشش بازنمی‌ماند و در تمام این سالیان، روح عصیان و اعتراض جامعه ایران در پیکار با رژیم ولایت فقیه بوده است.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر