۱۳۹۴ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

زندگينامه مجاهد شهيد احمد احمدي


مجاهد شهيد احمد احمدي در سال 1325 در يكي از محله هاي خيابان سيروس تهران به دنيا آمد.
رنج و بيماريهاي گوناگون دوران كودكي كه بعدها با زندگي پرتلاطم مبارزاتي در هم آميخت از او فردي مقاوم و پر تحمل ساخت.
در سالهاي 50 بود كه در دبيرستان موسوي به كار مشغول شد. روابط انساني و محبتآميز احمد در خاطر بسياري از دانش آموزان هنوز باقيست.
احمد توسط برادرش محمود كه عضو سازمان بود با سازمان آشنا شد. در سال 50 محمود دستگير شد. شركت در بي دادگاههاي نظامي و مشاهده دفاعيات مجاهدين انگيزه هاي سياسي او را بارورتر كرد.
يك بار در سال 52 احمد را همراه برادران و خواهرانش دستگير مي كنند ولي بعد از مدتي آزاد مي شود.
دستگيري و شكنجه همچون كوره گدازاني احمد را مي سوزانيد و مي ساخت و بدين ترتيب باعث ارتقا فعاليتهاي احمد شد. تا جايي كه به عنوان رابط تهران ـ مشهد انجام وظيفه مي كرد.
بدنبال ضربه اپورتويستهاي چپ نما و خيانت سردمداران اين جريان در 28مرداد 54 احمد هنگام رفتن به مشهد در فرودگاه مهرآباد دستگير و از همانجا روانه شكنجه گاه مي شود. و بدين ترتيب 6ماه زجر و شكنجه آغاز مي شود.
در زندان علاوه بر عوارض شكنجه، خونريزي معده هم پيدا كرد. او را به بيمارستان بردند و پس از  معالجه دوباره به شكنجه گاه آوردند. پاهايش كاملا خونين و زخمي شده بود و استخوان پايش زير دستگاه شكنجه موسوم به آپولو شكست و با اين همه ساواك از او دست بردار نبود.
چرك زخم ها ابتدا پاها و بعد از آن تمامي بدن را فرا گرفت، بطوري كه مجبور شدند مجدد او را به بيمارستان منتقل كنند.
تا بهمن ماه احمد بين كميته و بيمارستان در آمد و رفت بود. ديگر پاهايش كاملا فلج شده بود و ساواك هم مي دانست كه مرگ احمد ناگزير است. او را به سلول انفرادي بردند و بعد هم سريعا به بهداري زندان قصر منتقل كردند تا وانمود كنند به علت مريضي در زندان قصر فوت شده است.
چند روز بعد هم در 16بهمن 54 ساواك طي نامه اي به اصطلاح دادرسي ارتش خبر شهادت احمد را اعلام مي كند. با شهادت احمد برگ ديگري بر پرونده جنايات رژيم وابسته شاه خائن افزوده شد و در همان حال بر كارنامه خونبار مجاهدين خلق برگ زريني افزوده گشت.
ياد و راهش گرامي باد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر